عشق محال

را زندگي كن

عشق محال

۴ بازديد

دانلود آهنگ سوت نزن از فتانه شايد اين دوري كمك ميكرد تا حسمو نسبت به مريم از بين ببرم. شايد تموم حسهام به همون نيازهاي مردونم مربوط ميشد. حتما همين بود. وگرنه من وعشق محال بود اونم به مريم... مريم كنترلو روي ميز پرت كردم، پاهامو روي مبل گذاشتم و به بغل گرفتمشون، هيچ چيز آرومم نمي كرد. احساس مي كردم گمشده اي دارم و فقط اون ميتونه آرومم كنه. قطعه اي از پازل وجودم كم شده بود و خودمو گول ميزدم كه آريا اون قطعه ي كم شده نيست. اما خودمم مي دونستم تموم تسكين هاي ذهنيم دروغه. خودمم مي دونستم شديدا وابسته ي آريا شدم. انگشت لابلاي موهام كردم و به همشون ريختم. از شب قبل كه آريا رفت، هيچ چيزي مانع نشد تا بهش فكر نكنم. نه آشپزي، نه كتاب خوندن، نه فيلم ديدن، نه حتي خواب، هيچ كدوم نميتونستن ذهنمو كنترل كنن تا به آريا فكر نكنه. كاش آريا با آرتا نميرفت، كاش پيشم مي موند، نامرد منو عادت داد به مهربوني هاي نصف نيمه اش و خودش رفت. بي انصاف خودش داره اونجا خوش ميگذرونه و من اينجا حرص ميخوردم كه بد باهاش حرف زدم. تلفن زنگ خورد،از جا پريدم، قدم تند كردم طرفش، به اميد اينكه آريا باشه: بله؟ صداي زيبا تو گوشم پيچيد: سلام مريم جون. وارفته جواب دادم: سلام گلم، خوبي؟ مثل هميشه با آهنگ حرف ميزد، كمي حسادت كردن به زنانگي هاش ايرادي داشت: نميدوني كي آريا برميگرده؟ من زنگ زدم بهش تماسمو ريجكت كرد. دلم احساس سرما كرد، اصلا يخ زدم، چي ميشد اگه زيبا سراغ آريا رو نميگرفت: يه روزم نشده كه رفتن، آريا حرفي نزد از تاريخ برگشتش. با صدايي گرفته آهاني گفت: مريم تو خونه تنهايي؟ كاش يادآوري نمي كرد تنهاييم رو، كاش يادآوري نميكرد رفتن آريا رو: آره تنهام. محبتهاش نميذاشت تا كمتر من عذاب وجدان داشته باشم: جمع كن وسايلتو، بيا پيش ما. چطور ميتونستم از خونه اي برم كه بوي عطر آريا پيچيده بود: نه اينجا راحتم. زياد اصرار نكرد: باشه هرجور راحتي. باي.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.