بيا كه ترك فلك خوان روزه غارت كرد

۵ بازديد

كليك كنيد

 

جواني از بيكاري رفت باغ وحش پرسيد: استخدام داريد؟
يارو گفت مدرك چي داري؟
گفت: ديپلم.
يارو گفت: يه كاري برات دارم، حقوقشم خوبه پسره قبول كرد.
يارو گفت: ما اينجا ميمون نداريم ميتوني تا ميمون برامون مياد بري توي پوست ميمون و تو قفس نقش ميمون بازي كني.

چند روزي گذشت. يه روز جمعه كه شلوغ شده بود، پسره توي قفس پشتك وارو ميزد. از ميله ها بالا پايين مي رفت. جوگير شد زيادي رفت بالاي درخت. از اون طرف افتاد تو قفس شير.
داد زد كمك.
شيره دستشو گذاشت رو دهنش و گفت: آبرو ريزي نكن من ليسانس دارم.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.