شوك زده

را زندگي كن

شوك زده

۲ بازديد

دانلود آهنگ كاش كاش از فتانه دليل اين همه سوالشو نمي فهميدم: با اخلاقي كه مريم داره، آبمون توي يه جوي نميره. چشماش تنگ شد: درمورد احساسات مريم چيزي نفهميدي؟ مريم علاقه به من داشته باشه؟ غيرممكنه و چقدر اين حقيقت كامم رو تلخ مي كرد. تك خنده ي مضحكي كردم، تا بغض توي گلوم رو نشون ندم: مريم به هرچيزي علاقه داره به جز من، اگه علاقه اي داشت اينقدر سرد نسبت به من رفتار نميكرد. گاهي شك ميكنم زنانگي داشته باشه. من گفتم اما آرتا شرم كرد و سر به پايين انداخت: با من بيا شيراز. شوك زده واكنش نشون دادم: شيراز؟ مگه كار خاصي داري؟ چشم دوخت توي نگاهم: ميخوام يه سري از وسيله هامو جمع كنم، هم كمكم ميشي، هم از اين فضا دور ميشي، مگه نميگي نميتوني مريمو تحمل كني؟ وقتي برگشتي با حوصله تصميمتو راجع به مريم ميگيري. دوست نداشتم اين پيشنهاد مزخرفو، من برم كي پيش مريم باشه؟ اصلا مگه مي تونستم دور از مريم بمونم؟ چرا آرتا مدام از جدايي مي گفت؟ چرا نمي تونست منو كنار مريم ببينه؟ مگه ايرادي داشت مريمم گوشه اي از زندگي نكبت بارم باشه؟ گوشه اي كه كمي دلخوشم مي كرد. ترديدو توي حركاتم ديد: نميتوني از مريم دور بموني؟ لعنت به اين برادر باهوش و آدم شناسم. غرورم به جوشش دراومد: نه كي گفته؟ تا اون سر دنيام بخواي باهات ميام. زير لب جمله اي ادا كرد، نشنيدم: پس من زنگ ميزنم باربد براي تو هم يه جا رزرو كنه. برو ساكتو ببند ساعت 9 پرواز داريم. ميخواستم فرياد بزنم باربد نه، هركسي به غير از باربد، دلم نمي خواست باربد از تنها موندن مريم با خبر باشه، اصلا مگه اجباربود كه به همراه برادر هميشه همراهم مي رفتم؟ كاش مي تونستم مخالفت كنم، كاش مي تونستم بگم نميام و خلاص. بي خيال غرورم، بي خيال نگاه هاي معني دار آرتا، اما نگفتم. اما مخالفت نكردم، فقط سر تكون دادم: من ميرم آماده بشم. مريم پاستيل هاي رنگي رو توي دوتا ظرف ريختم و به سالن بردم. كنار مهگل روي زمين نشستم: اينم پاستيل، حالا بريزشون توي بشقابتو

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.